بخشی از کتاب دوریان گری: «دوریان با شمعی در دست از پلههای قدیمی بالا میرفت. نسیمی که از پنجرههای شکسته میوزید، شعله شمع را به رقص درمیآورد و سایههای مواج و درهمتنیدهای بر دیوارهای پوسیده میانداخت. بوی نم و کپک در هوا پیچیده بود و قلب او با هر قدم تندتر میتپید. بالاخره به اتاق زیرشیروانی رسید، همان جایی که سالها پیش تصویر نفرینشده را پنهان کرده بود. دستش که پرده را کنار زد، میلرزید. در نور لرزان شمع، چهره هیولاوار روی بوم را دید. چهرهای که زمانی به زیبایی فرشتگان بود، اما حالا با هر گناه و پلیدی که دوریان مرتکب شده بود، زشتتر و منزجرکنندهتر شده بود. با نفرتی عمیق به تصویر خیره شد. این همان آینهای بود که تمام این سالها روح او را منعکس کرده بود، در حالی که خودش در میان جامعه لندن میچرخید و همه از جوانی جاودان و زیبایی بینقصش در شگفت بودند. هر خیانت، هر قتل، هر لذت شیطانی که او تجربه کرده بود، ردش را روی این بوم به جا گذاشته بود. خون سیبیل وین هنوز روی دستهای این تصویر خشک نشده بود و لبخند شیطانیاش یادآور لحظهای بود که بسیل هالوارد، نقاش بیچاره را به قتل رسانده بود. حالا دیگر تحمل دیدن این تصویر را نداشت. این شاهد خاموش اما گویای تمام جنایتهایش را.»
#نسخه_الکترونیکی_کمک_در_کاهش_تولید_کاغذ_است. #اگر_مالک_یا_ناشر_فایل_هستید، با ثبت نام در سایت محصول را به سبدکاربری خود منتقل و درآمدفروش آن را دریافت نمایید.
تعداد مشاهده: 159 مشاهده
فرمت محصول دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 22
حجم محصول:0 کیلوبایت