توضیحات
گلستان سعدی
باب پنجم در عشق و جوانی
حکایت شماره14
حالت کتاب ورق زن
رفیقی داشتم که سالها با هم سفر کرده بودیم و نمک خورده و بی کران حقوقِ صحبت ثابت شده، آخر به سببِ نفعی اندک، آزارِ خاطرِ من روا داشت و دوستی سپری شد و با این همه از هر دو طرف دلبستگی بود که شنیدم روزی دو بیت از سخنان من در مجمعی همیگفتند:
نگارِ من چو در آید به خندهٔ نمکین
نمک زیاده کند بر جراحتِ ریشان
چه بودی ار سرِ زلفش به دستم افتادی
چو آستینِ کریمان به دستِ درویشان
طایفه درویشان بر لطفِ این سخن نه، که بر حسنِ سیرتِ خویش آفرین بردند و او هم در این جمله مبالغه کرده بود و بر فوتِ صحبتِ قدیم تأسّف خورده و به خطایِ خویش اعتراف نموده. معلوم کردم که از طرفِ او هم رغبتی هست؛ این بیتها فرستادم و صلح کردیم:
نه ما را در میان عهد و وفا بود؟
جفا کردیّ و بدعهدی نمودی
به یک بار از جهان دل در تو بستم
ندانستم که برگردی به زودی
هنوزت گر سرِ صلح است باز آی
کز آن مقبولتر باشی که بودی
تعداد اسلاید: 8با به کارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبانوع فایل PowerPoint pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد
#نسخه_الکترونیکی_کمک_در_کاهش_تولید_کاغذ_است. #اگر_مالک_یا_ناشر_فایل_هستید، با ثبت نام در سایت محصول را به سبدکاربری خود منتقل و درآمدفروش آن را دریافت نمایید.
تعداد مشاهده: 3 مشاهده
فرمت محصول دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: ppt
تعداد صفحات: 8
حجم محصول:5,735 کیلوبایت